جزیره خارگ

دو لیلی | سه لیلی سابق

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خارگ» ثبت شده است

کانال تلگرام داد بیداد مردم خارک

کانال تلگرام داد بیداد صدای مردم خارک 

کانال سیاسی انتقادی خبری تحلیلی و طنز و روزنوشت جوانان جزیره خارگ با رویکردی مردمی و ضد امپریالستی شرکت نفت و پایانه ها

لینک عضویت کانال داد بی داد 

https://t.me/dadebidad

موافقین ۰ مخالفین ۰

بیکار عزیز

خداوندا

اگر داشتن همین تن پوش کهنه، ذلیلِ داشتنم می کند، ندارم کن!

اگر کاشتن، اسیر چیدنم می کند

بیکارم

کن!

 

 

 

 

جمله ای از میرمهنا در کتاب "بر جاده های آبی سرخ"

به قید حیات درباره این کتاب خواهم نوشت !

موافقین ۱ مخالفین ۰

من می گویم شما بگریید!

مدرسه غیر انتفاءیی رستگاران

موافقین ۰ مخالفین ۰

پیدا کنید قاضی دادگاه عالی هاوایی را

اولش این است که آن ها هم جزیره نشینانی هستند مثل ما؛ ولی آخرش این نیست که آن ها جزیره نشینانی هستند مثل ما!

همه چیز از زمانی شروع شد که تی ام تی اعلام کرد می خواهد بزرگترین تلسکوپ نوری جهان به ارتفاع 30 متر و با بودجه یک و نیم میلیارد دلاری را بر روی قله موناکی یا همان الهه برف اهالی آنجا بسازد.این طرح که قرار بود اردیبهشت ماه گذشته شروع به ساخت شود اما بومیان که به احداث رصد خانه های بزرگ روی کوهستان مقدس خود معترض بودند و اون رو صدمه ای به محیط زیست میدونستن مانع این کار شدن.

نفت خوب است اما ضروری نیست! مردم زیر شعله ها دارند میسوزند!

تابستان گذشته اوج درگیری های مردم هاوایی نه تنها با تی ام تی بلکه با پلیس و مراجع قضایی بود، که اخبارش دنیا را پر کرد. کار تجمعات حتی به کنار مقر عمومی اتحادیه نجوم(آی ای یو) هم کشیده شد. این در حالی بود که مردم روی پلاکارد هایشان نوشته بودند:"ما نمی‌خواهیم تلسکوپ‌های اسباب‌بازی شما روی کوه مقدس ما باشد" دیگری می گفت:" نجوم خوب است اما ضروری نیست. سیاره‌ی خودمان این پایین دارد می‌میرد" 

به بخشی از متن اخبار توجه کنید: "تظاهرات بر سر کوه موناکی در طول یک هفته‌ی اخیر به اوج خود رسید. هفت نفر در نخستین ساعات ۳۱ ژوئیه/۹ مرداد دستگیر شدند. این افراد بر سر راه رسیدن به کوه موناکی چادر زده بودند و قانونی که موقتاً ایجاد هرگونه کمپ در موناکی را منع می‌کند نقض کرده بودند. در همان شب ۲۰ نفر دیگر در جزیره‌ی کناری[بخوانید خارگ]٬ به اتهام سد معبر کامیون‌هایی که در راه محل سازه‌ی تلسکوپ خورشیدی ۴/۲ متری دانیل اینویه بودند دستگیر شدند."

دادگاه عالی هاوایی، دقیقا کجایی؟!...

داستان همینجوری ادامه می یابد تا آخرین خبر این ماجرا، که چیزی نیست جز اینکه دادگاه هاوایی به نفع بومیان منطقه رای داد و مجوز احداث ساخت تلسکوپ غیرقانونی اعلام شد.دقت کنید به نفع مردم نه به نفع کوه، نه به نفع محیط زیست و تقدس؛ بلکه به نفع مردم.

این یعنی پیروزی مردم بر یک و نیم میلیارد دلارررر، یعنی پیروزی میزبانان بر مهمانان و در آخر پیروزی دست های در بند بر دستبند! 

مشکل مردم هاوایی با زائده ای به اسم تلسکوپ با مشکل مردم خارگ با زائده ای به اسم تاسیسات نفتی فرقی با هم ندارند جز اینکه نبودن یک همچین دادگاهی برای رسیدن به داد مردم بسیار حس می شود.و الا تا فردا هم سوال کنیم چرا سند خانه های مردم نه تنها به نام خودشان نیست، بلکه دست خودشان هم نیست! چرا بهره بردار نفت است؟ چگونه پول قدرت می آورد؟ قدرت، حاکمیت می آورد و حاکمیت نا اهلان، باعث می شود از آرمان های انقلاب در خارگ خبری نباشد؟ این سوال ها هیچ کدام فایده ای ندارد تا دادرسی نباشد!!!

 

 

پ.ن:افتتاح جی کی نیوز رو هم تبریک می گیم. به امید افتتاح رسانه ای که بفهمد درد مردم خارگ فقر نیست! نه خیر خارگ به دیوار مهربانی نیازی ندارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

سیاه قامتان



دکل 

نام دیگر وجدان است

که گاهی در سیاهی مطلق می رود رد کارش!

موافقین ۰ مخالفین ۰

و اتممناها بعشر

خداحافظی می کنیم با مردی که خیلی چیزها به ما یاد داد...

می نشینیم تا تاریخ برایمان خیلی خوب سخن بگوید..خیلی خوب حق و باطل را جدا کند و خیلی ها را شرمنده کند


موافقین ۰ مخالفین ۰

همسایه

1-اگر از خدا بی خبری بیاید بپرسد دلیل بر مسلمان بودن سنی ها چیست؟ و مگر حق و واقع متکثر است که هر دو طرف مسلمان باشند و از این قبیل چیزها.. می شود به هزار و یک طریق جواب داد اولی اش نگاه عاقل اندر سفیه، بعدی اش تعریف مذهب شمول اسلام و ... اما اگر به من باشد می گویم: نگاه! از اسلام چه می خواهی؟ مگر غیر این که ما را آدممان کند، آدمی که هم راهش را برود و هم سنگ راه نشود و راه کسی را نبندد؟...مسلمانی چیز عجیب و غریبی نیست همین همسایه خوبی بودن خودش مسلمان بودن است؛ این که از شر کسی در امان باشی خودش مسلمان بودن است و این را منی می فهمم که این همسایگی را از اهل تسنن دیده، تو هم بیا خارک و ببین! که امام حسن علیه السلام فرمودند: احسن جوار من جاورک تکن مسلما؛ حسن همجواری داشته باشی، مسلمانی!

2-بر روی موفقیت یک مجموعه اقتصادی هزار و یک چیز اگر حاکم باشد، یکیش خوب تا کردن است ؛ با چه کسی؟ فرقی نمی کند. مادام که دشمنت نشده باشد، نباید برنجد! در فعالیت های کلان که اتفاقا سودهای کلان دارد، ناراحتی دو تا نیروی جزء مثل کارگر، روی کاغذ به هیچ جا بر نمی خورد اما تمام حرف من این است که آه آن دو نفر می تواند بنیادها را زیر و رو کند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نه ...مساله را یک کم کلی تر کنیم فرض کن مثل دیروزی "همراه اولهیچکس تنها نیست" می آید و 2000 پیام می فرستد که:

"همسرت را تا ابد شیفته خود کن، همین حالا 33 رو بفرست.هر پیام 150 تومان!"

از این دو هزار نفر، هزار نفر نخوانده پاک می کنند، پانصد نفر 33 رو می فرستند و به همسرشان هم یک پیام می دهند که آره دیگه آماده شو برای یک شیفتگی ابدی!(بگذریم که نصف کسانی که عضو می شوند اصلا زن ندارند) ولی آن پانصد نفر بقیه چه کسانی هستند؟ کسانی اند که یا مثل من خواب بوده اند بیدار گشته اند و آرزوی نابودی این پیام ها را به گور برده اند یا حداقل حالشان گرفته شده و یک اه گفته اند. به مسئولان "همراه اولهیچکس تنها نیست" اگر این را بگویند، خواهد گفت به به چه کار سود دهی فردا 100000 پیام بفرستید، اما آن مسئول عزیز باید بداند که "همراه اولهیچکس تنها نیست" روی خوش نخواهد دید، و این خاصیت آه است خواه پند گیر خواه ملال.شنیده ام تیم ملی آلمان وقتی برای مسابقات جام جهانی در یکی از شهر های کوچک برزیل اردو زد اول برای مردم آن جا یک بیمارستان صحرایی زد و جواب این سوال را داد که چرا بعضی از برزیلی ها طرفدار آلمان بودند تا کشورشان.

3-من را همسایه ای هست آن سوی فنس ها...


موافقین ۰ مخالفین ۰

روح الله، ابراهیم، مردم و دیگران


این که مردم کم و بیش وسط حرف های احمدزاده که مثلا یکی از خودشان است می پرند و از او جواب سوال هایشان را می خواهند خودش نشان می دهد چقدر حرف دارند برای گفتن چه برسد به باقری که مثلا یکی از خودشان نیست...احمدزاده طی چند دقیقه ای که تا آمدن رییس شورا حرف می زند هم می سوزد هم می سوازند و این یک چهل دقیقه ای مردم را آرام می کند تا باقری حرف هایش را بزند، نتیجه این سوختن و ساختن خاکستری است که چهل دقیقه آتش را زیر خود بپوشاند. بالاخره باقری از راه می رسد و می رود پشت تریبون"دوستان یه کم سکوت رو رعایت کنند آقای باقری حرفشون رو بزنند" باقری شروع می کند تا مرتبط ترین حرف ها را با عنوان جلسه بزند:جلسه گزارش کار شورای شهر خارک و مردم آماده می شوند تا بی ربط ترین حرف ها را با دغدغه هایشان بشنوند، آقای باقری به کم شدن عوارض ساختمانی در سال آتی و طرح بازارچه میوه و تره بار، اختصاص بودجه به کارهای فرهنگی و غیره آن هم مفصل می پردازد ولی از آنجا که هیچ کدام نان و آب نمی شود یکی در حدی که ما بشنویم می گوید: "ما نون گیرمون نمیا بخوریما پارک سی چنمونه" و لبخند می زنیم. ابراهیم هم چند تا شعارنوشته کنار خودش دارد که هر چند دقیقه یک بار عوض می کند تا نوبت به همه شان برسد"سید پیروز موسوی با لغو اورژانس هوایی حکم مرگ مردم خارک را صادر کرد" یک دفعه یکی از بومی ها داد می زند آقای باقری همه این هایی که گفتید برای سال 94 است گزارش کار برای اعلام کارهای انجام شده است تا الان چه کار کردید؟ باقری تا می آید بگوید خود همین تصویب طرح ها از کارهای انجام شده محسوب می شود و یقینا از سال بعد شاهد این طرح ها هستیم همهمه در میگیرید و مجلس تقریبا از دست باقری خارج است مثل این که همه فهمیده اند که این ها نه تنها آب و نان نمی شود بلکه پارک و سالن ورزشی و فاضلاب شهری هم نمی شود... مردم دو تا حرف دارند یکی همین حرف هایی است که با زبان هایشان می زنند که اغلب منطقی و بعضا غیر مستند یا حداقل شخصی است و یکی هم حرف هایی است که از این کار ها می شود شنید بالاخره افعال آدمی هم زباندار است خود همین بلند شدن ها، تا دم تریبون رفتن ها، گریه کردن ها، آن هم بعد از فریاد های مرگ بر آمریکایی که صبحش در راهپیمایی 22 بهمن زده اند می خواهد بگوید درد متمایزی دارند می کشند، این که بار انقلاب را هنوز هم که هنوز است حس می کنند و از خود انقلاب خبری نمی بینند که این ها را خواهم نوشت چند خط بعد... اما از حرف های مردم هرچه بیشتر می گذرد جواب کمتر شنیده می شود یک عده بحث نبود نان با توجه به شرایط جوی را می گویند که توپ انداخته می شود گردن بخشدار که هم اکنون در مجلس حاضر نیست و این سوژه خوبی است برای کاسه کوزه خورد کردن حتی اگر در آن لحظه سر اسکله باشد تا چند کیسه آرد برسد، نرسد، خالی کند یا نکند...یک عده بحث اورژانس هوایی را مطرح می کنند و این که مریض اورژانسی هست و پرواز نیست و این چیست جز بازی با جان مردم؟ هدیه ی مرگی که باید دهه فجر به مردم اهدا شود! و مگر شما مشاور جوان مدیرعامل نبودید پس چرا وقتی بحث از مردم شد شما را اتاق بیرون کردند؟ از این حرف ها باقری اصلا جواب نمی دهد علت اش هم این است که در عین خودمانی بودن این حرف ها پشتوانه دارد شرحش می شود این که یک نماینده شورا حرف هایش باید با توجه به وعده هایش باشد و الا هر کسی مجبور است در زمان ریاستش توسط این و آن هل داده شود خیلی از همین کارهای گزارش شده فعالیت هایی بود که مسبب اش یا امام جمعه بود یا شهردار یا کسان دیگری که بودن باقری یا نبودنش هیچ تاثیری در روند ماجرا نداشت، حالا گیریم طرح شهاب بخورد به اسم این آقا، آزادی شکوهی عزیز را که دیگر هیچ جوره نمی شود زیر بارش رفت... هرچقدر که حرف زدن نسبت به کارهای انجام شده کار آسانی است(بگذریم که نسب به برنامه های 94 کار آسان تری است) حرف زدن از عملی شدن وعده ها کار دشواری است و این اشکال واردی بود که پاسخ داده نشد. باقری اگر با رای کارگران شرکت نفت که مینی بوس مینی بوس آمده باشند پای صندوق هم رای نیاورده باشد و این یک حرفی باشد مربوط به جلسه مورد بحث یقینا با این شعار رای آورده است که "باقری؛ مشاور جوان" "تسهیل بین روابط بومیان و نفت"، من یک نفتی هستم و می توانم با کدخدا مذاکره کنم و برایتان کرور کرور خوشحالی و بشکه بشکه نفت بیاورم و آه مینی بوس مینی بوس عزیزن من! من سرهنگ نیستم و من یک نفتی ام و ازینجور حرف های دهن پرکن که حالا معلوم می شود تا صندلی ریاست بیشتر کارایی ندارد؛ حرف ها که به همین ها ختم نمی شود یکی می گوید شما که مشکلات بین خودتان را نمی توانید حل کنید کجا از پس مشکلات ما بر می آیید؟ یکی می گوید:آقا شما که صبح تا شب دغدغه تان برکنار کردن شهردار است!!! و الی ما شاء الله حرف که حداقل نشان می دهد این حرف ها را کسی در دهانشان نگذاشته و به تعداد افراد دل وجود دارد که حرف از آن ها بتراوشد و بر جان ها بشیند قابل توجه "برادران ارتشی چرا برادر کشی" که می گویند مردم را فلانی شیر کرده که نمی دانند این جا بدون این که آبودان باشد ملت شیر به دنیا می آیند... در این بین ابراهیم با خیال راحت و حالت انگار نه انگار مشغول چسباندن شعار ها بر تریبون و میز و زمین و زمان است و کم مانده یکی هم به دست باقری بدهد که خدا را شکر کاغذ ها تمام می شود... کاری با این حرف ها هم نداشته باشیم نمی شود با این حرف کاری نداشت که هر چه می کشیم از زیر سر سیدپیروز و مشاورش است که این بلا را سر مردم در آورده اند این یک چیزی شبیه این است که در جنگ ایران و عراق، اسراییل را ببینی (البته بلاتشبیه عرض می کنم) همان روح خدایی که این حرف را می زند و اگر در کالبد زمان نباشد در کالبد این جلسه هست جوری جلسه را رقم میزند که آقای رییس کسی باشد که درد مردم را نمی فهمد و برود تا داربویی رییس سابق که به طرز مشکوکی هم اکنون رییس نیست بیاید، باقری در یک حرف منطقی می گوید سخنگوی شورا رییس آن است و من رییس شورا هستم و در جواب می شنود که درست اما حرفت به دل ما نمیشینه، یک حرف کاملا منطقی تر!!! و مگر میزان چیزی جز رای مردم است و حرف ها این بار با همین یک جمله ختم می شود که اگر نفت بتواند یک نفر را کاندید کند، منتخب کند و رییس هم کند باز مسجد امیرالمومنینی هست که در آن تمامی مناسبات به هم بخورد...داربویی با صلوات گرمی راهی می شود تا حرف های مردم را بزند جلسه این بار آرام آرام است داربویی معجزه نمی کند فقط به جای این که حرف هایش را بزند، حرف های مردم را می زند اینکه مشکلات را یکی باید دست بگیرد اگر نفت است نفت و اگر نه ما تکلیف خود را با استانداری بشناسیم. عملیات عمومی که یک روزی برای حل مشکلات خارک از جانب نفت به وجود آمد امروز فقط دستگاه عریض و طویلی است با کلی پرسنل، بدون انجام کار! و این همان درد متمایز مردم خارک است هر کس در هر جای مملکت درد دارد حداقل تکلیف خودش را هم می داند، این بلاتکلیفی که معلوم نیست چه کسی باید مشکلات را بردارد خود درد بالاتری است از یک طرف مردم رای می دهند استاندار تعیین می کنند، رای میدهند شورا تعیین می کنند، رای می دهند باواسطه استاندار تعیین می کنند اما عملا هیچ کدام را ندارند.این نفت است که اول و آخر باید بیاید برایشان ببرد و بدوزد. و اگر هم نفت این وسط ناز کرد هواپیما را برداشت لطفی را از سر مردم برداشته است و وظیفه اش هم نیست و راست هم می گوید وظیفه یک شرکت که باید نفت صادر کند هیچ وقت دیکتاتوری نیست!

جلسه تمام می شود مردم حالا راحت تر این هوای سمی خارک را دم و بازدم می کنند، ابراهیم می پرد جلوی فرمانده نیروی انتظامی و می گوید: عامو بازداشتم کنین یه شومی تو زندان بخوریم، نون نداریما...

موافقین ۰ مخالفین ۰